اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)
اجتهاد قرّا براى رسيدن به نص واحد
قرآن كه در هنگام نزول بر يك قرائت بود، بعدها داراى قراآت متعددى شد. هر قارى براى خود در برخى از آيات، قرائتى متمايز از قرائت ديگر قرّا را بر گزيد و بر آن استدلال و حجت اقامه نمود.
در واقع تمامى ائمه قرائت، براى رسيدن به نص واحد قرآن و قرائت واحد آن تلاش مىكردند؛ يعنى براى رسيدن به قرائت منقول از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه همان قرائت واقعى قرآن است. آنان به قصد رسيدن به قرائت اصلى، قرائتى را برگزيدند و- با توجه به علل و زمينههاى پيدايش قراآت- قرّا براى رسيدن به نص واقعى، اجتهاد و در ردّ قرائت ديگرى استدلال كردند. همه اين تلاشها براى دستيابى به قرائتى بود كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده بود. زيرا نزول قرآن واحد بود و يك قرائت معتبر، بيش نداشت. آية اللّه خوئى مىنويسند:
احتجاج هر يك از قرّاى سبعه بر قرائت خود و احتجاج تابعين او بر قرائت
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 197
وى و هم چنين اعراض و روى گرداندن هر قارى از ديگر قراآت، دليلى قطعى است بر اين كه قراآت محصول اجتهاد قرّاست. «1»
علامّه سيد جعفر مرتضى هم مىگويد:
قرّا خود معتقد به وحدت نص قرآن هستند؛ يعنى يك قرائت را براى قرآن مىپذيرفتند. بنابراين آنها براى رسيدن به آن نص واحد، تلاش مىكردند؛ نصى كه تخطى از آن جايز نبود. از همين روى هر قارى معتقد بود كه دلايل و توجيهات و استحسانات اجتهادى وى، براى رساندن او به آن نص واحد (قرائت واقعى) كافى است؛ نص واحدى كه از طرف خداوند نازل شده بود. «2»
اجتهاد قرّا براى رسيدن به آن نص واحد، امرى قطعى است و عمده اين تلاشها و اجتهادها در نيمه دوم قرن اول و نيمه اول قرن دوم بود. زيرا اين دوران، مرحله اختيار و گزينش قراآت نام گرفته است و هر يك از قرّا به بررسى حروف و وجوه مختلفى از قرائت پرداخته بر اساس اجتهاد معيارهاى خود، حرف يا قرائتى را بر گزيدند و آن برگزيدههاى خود را مبناى قرائت خود قرار دادند. دكتر سيد محمد باقر حجتى، دوران اختيار در قرائت را چنين تعريف مىكند:
عبارت است از: حرف و وجهى كه قارى آن را از ميان آن چه براى او روايت شده، اختيار و انتخاب كرده و براى گزينش آنها، اجتهاد و مساعى خود را به كار مىگيرد؛ به عنوان مثال: نافع قرآن كريم را بر هفتاد نفر از تابعين قرائت كرد و از ميان قرائتهايى كه بر آنها خواند و آنها را از آنان روايت كرد، فقط آن قرائتى را اختيار نمود كه حداقل دو نفر از تابعين درباره آنها داراى توافق نظر بودند و ساير قراآت را كه از چنين مزيتى برخوردار نبود، رها مىكرد و بدينسان قرّاى ديگر، دست اندر كار اختيار و
__________________________________________________
(1) البيان فى تفسير القرآن، ص 151.
(2) علامه سيد جعفر مرتضى، حقائق هامة حول علوم القرآن، ص 293.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 198
گزينش قراآت شدند. «1»
گر چه در برخى موارد، تلاش قرّا، آنها را نه تنها، در موارد اختلافى، به نص واقعى و اصلى نرساند، بلكه آنها را از آن نص واحد و واقعى دور ساخت؛ گر چه اجتهاد ايشان براى حفظ و صيانت قرآن بود. البته آن نص واقعى به مدد الهى از طريق نظارت مستقيم معصومين عليهم السّلام در سه قرن متوالى و سپس نظارت غير مستقيم امام زمان (عج) محفوظ ماند، و اينك مورد اتفاق همه مسلمانان است؛ يعنى روايت حفص از عاصم.
از طرفى چون اجتهاد قرّا براى رسيدن به نص واحد، بىنتيجه ماند و هر قارى، قرائتى متمايز از ديگرى، برگزيد، براى توجيه قراآت گوناگون به ويژه سبعه و عشره و تقديس عمل صحابه، نياز به اقداماتى، مثل استناد به احرف سبعه بود.