لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت(علیهالسلام) ظهور یابد. (منتخبالاثر، ص ٢٥٤)
5. منابع (مصادر - مأخذ):
اصطلاح «منابع» در دانش تفسير، همان «مصادر و مأخذى» است كه در تفسير از آنها كمك گرفته مىشود (1)و در تفسير آيات، نقش كليدى دارند؛ زيرا هر مفسرى به استناد آن منابع چون قرآن، سنت، عقل، لغت و... تفسير آيات را بيان مىكند. منابع تفسير همچون منابع فقه، دادههايى هستند كه با استعانت از آنها، مراد خداوند براى مفسر، معلوم مىگردد؛ زركشى از منابع با عبارت «مأخذ» ياد مىكند و اصيلترين آنها را چهار مأخذ مىداند و مىگويد: «لطالب التفسير مأخذ كثيرة، امّهاتها اربعة». (2)
منابع تفسير، از مهمترين مبانى تفسير است و داراى تقسيماتى است كه تفصيل آنها و بررسى اعتبار هريك، در مطالب آينده اين پژوهش مىآيد؛ «منابع» تفسير كه همان سرچشمه و منشأ ديدگاههاى مفسران در تفسير آيات است با اصطلاح «روشهاى تفسيرى» ارتباط داشته و گاهى مصداق واحدى دارند.
--------------------------------------------------------------------------------------------
(1) روششناسى تفسير قرآن، ص 261.
(2) البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 156.
-------------------------------------------------------------------------------------------
6. روشها (مناهج): روش تفسيرى كه از آن با عنوان «مناهج» و «مذاهب» تفسيرى نيز ياد مىشود، منهج و طريقهاى است كه مفسران در تفسير آيات از آن براى فهم و استنباط مدلول كلام، كمك مىگيرند(1) و برخاسته از مبانى مفسران مىباشد و ارتباط فراوان با منابع و مستندات و ابزارى دارد كه در تفسير براى كشف و فهم آيات، مؤثر است؛ زيرا اگر مفسرى بهترين ابزار و منبع را در تفسير، روايت معصومين عليهم السّلام بداند، منهج و روش تفسيرى او، اثرى يا روايى خواهد بود و اگر مفسرى قرآن را بهترين منبع و شيوه در فهم آيات بداند، روش او قرآن به قرآن خواهد بود.
در روشهاى تفسيرى براى مفسران، مهم شيوه و چگونگى كشف و استخراج معانى و مفاهيم آيات است؛ (2 ) بدينجهت روشهاى تفسيرى به استناد شيوه و ابزار فهم آن، قرآن با قرآن و گاهى روايى و يا عقلى و يا... خواهد بود. اصطلاح «مكاتب تفسيرى» نيز كه ممكن است هممعنى «روشها» دانسته شود، به نظر مىرسد، متفاوت با روشها است و مقصود از آن ديدگاه و نظريههاى مختلف مفسران در تفسير مىباشد (3) مانند مكتب اخبارى در تفسير كه با اصطلاح گرايشهاى تفسيرى نزديك است.
------------------------------------------------------------------------------------
(1) المناهج التفسيريه، ص 73 و روشهاى تفسيرى قرآن، ص 167.
(2) روشها و گرايشهاى تفسير قرآن، ص 22.
(3) مكاتب تفسيرى، ج 1، ص 16.
-------------------------------------------------------------------------------------
7. گرايشها (اتجاه - لون): گرايش تفسيرى، نه مربوط به شيوه و ابزار تفسير، بلكه مربوط به خود مفسر و انديشههاى او است؛ زيرا هر مفسرى در تفسير خود از باور و ديدگاه مذهبى، كلامى، سياسى و... و يا تخصص خاصى برخوردار است كه در تفسير او اثرگذار است، و از آن تعبير به «اتجاه» و «لون» (1) تفسير نيز مىشود. از گرايش تفسيرى تعبير به «موقف» تفسير مفسّر نيز شده كه عقايد او را در تفسير نشان مىدهد.(2)
مفسرانى كه در تفسير، با گرايشهاى كلامى مانند: اشعرى، معتزله، ماتريديه، اماميه و... به تدبّر در آيات پرداختهاند، تفسير آنها از گرايش كلامى برخوردار است و مفسرانى كه با گرايش فقهى، مانند: جعفرى، حنفى، شافعى و... تفسير نمودهاند، تفسير آنها گرايش فقهى، دارد.
در گرايشهاى تفسيرى، نقش تخصص و مبانى و ديدگاههاى مفسران، به خوبى آشكار مىگردد و بدينجهت، تفاسير از نظر گرايشهاى تفسيرى، انواع فراوانى مانند تفسير اجتماعى، سياسى، تربيتى، فلسفى، ادبى، تجربى و... دارد. گرايشهاى تفسيرى با «اسلوبهاى» تفسير تفاوت دارد؛ زيرا مفسران در اسلوبهاى تفاسيرى، به چگونگى تدوين و بيان تفسير مىپردازند؛ مانند: تفسير ترتيبى يا موضوعى و تفسير مختصر، متوسط و مفصل و يا تفسير شرح و متن و يا شرح و مزج.
--------------------------------------------------------------------------------------
(1) همان، ج 1، ص 20.
(2) المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 31 و مكاتب تفسيرى، ج 1، ص 18.