اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.
همواره در انتظار باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. (بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)
يَوْمَ الْآزِفَةِ :
از دیگر توصیف های خاص در مورد جهان آخرت «يَوْمَ الْآزِفَة» به معنی روز نزدیک است. عبارت یوم الازفه در قرآن یکبار آمده است؛ گرچه آزفه به تنهایی دو بار در قرآن امده. ازف به معنای نزدیک شدن است و استفاده از این تعبیر به این معناست که روز قیامت، روزی است که بسیار نزدیک است.
یوم الازفه در سوره غافر به کار رفته است و در مقام توصیف قیامت است .خداوند می فرماید: «وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمينَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاع» (1)؛ آنها را از روز نزدیک بترسان، «وَ أَنْذِرْهُمْ»؛ آنها را انذار بده از روزی که «الْآزِفَةِ» است. آزفه یعنی نزدیک، آنها را از روزی که نزدیک است، بترسان.
---------------------------------------------------------------------------------------
1- غافر، 18
--------------------------------------------------------------------------------------------
در ادامه آیه می فرماید:
روزی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه می رسد، «إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمينَ»؛ و تمام وجود آنها اندوه می گردد؛ برای ستم کاران در آن روز دوستی وجود ندارد، «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ»؛ نه شفاعت کننده ای که شفاعتش پذیرفته شود؛ «وَ لا شَفيعٍ يُطاع» ؛
سپس می فرماید: «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ»؛ او چشم هایی را که به خیانت گردش می کنند، می داند و از آنچه در سینه ها پنهان است با خبر است (1)،
«وَ اللَّهُ يَقْضي بِالْحَق وَ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْء إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّميعُ الْبَصير»؛ خداوند به حق بر آن روز داوری می کند و معبودهایی را که غیر از او می خوانند هیچ گونه داوری ندارند، خداوند شنوا و بیناست . (2)
آیات یاد شده در توصیف قیامت است و در حقیقت در این آیات از چندین ویژگی از ویژگی های قیامت یاد می کند و حوادث هول انگیز و دهشت زای آن را که هر انسان مومنی را در فکر می برد، مورد بیان قرار می دهد.
آزفه همانطور که بیان شد به معنای روز نزدیک است. از نظر مفسران، نام گذاری قیامت به آزفه، حکیمانه است؛ زیرا به جای یوم القیامه، خداوند یوم الازفه را بیان نموده تا بی خبران نگویند هنوز تا قیامت زمان و فاصله زیادی است (3).
اگر صحیح در خصوص زمان قیامت بیندیشیم، مجموعه عمر دنیا را در برابر قیامت، دورانی کوتاه میدانیم و چون هیچ تاریخی در خصوص وقوع زمان قیامت از سوی خداوند برای هیچ فردی حتی برای پیامبران نیز اعلام نشده، باید همیشه آماده استقبال از قیامت بود و آن را روزی نزدیک دانست؛ روزی که فاصله آن با دنیا، به تعبیر خدا و قرآن، زیاد نیست.
نکته قابل توجه این است که در تبیین یوم الآزفه، به چند توصیف دیگر در خصوص قیامت اشاره شده و خداوند فرموده: «إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ»؛ روزی که در آن روز از شدت هول و ترس، دلها به گلوگاه می رسد. به هنگامی که انسان در تنگناهای سختی قرار می گیرد، احساس می کند که گویی قلبش می خواهد از جا کنده شود، انگار می خواهد از حنجره اش بیرون بیاید.
عرب از این حالت دشواری ای که برای انسان پیش می آید، تعبیر به «بلغت القلوب الْحَناجِرِ» دارد، یعنی از شدت وحشت و ترس قلبش به گلوگاه رسیده و شاید معادل آن در فارسی همان است که از شدت ترس جانش به لبش رسیده و گرنه روشن است که قلب به عنوان مرکز پخش خون هرگز از جای خود حرکت نمی کند (4) و منظور جان انسان است که از شدت وحشت به گویا به لبش نزدیک شده.
در توصیف بعدی خداوند از کاظمین یاد کرده، به این معنا که وجود آنها در آن روز، مملو از غم و اندوه است. کظم یعنی خشم، اما به کسی کاظم می گویند که نمی تواند یا نمی خواهد خشم خود را اظهار کند و در درون خود این خشم را فرو می برد.
در واقع در هنگامی که انسان گرفتار اندوه و غم جانکاهی شود، اگر فریاد کند، ممکن است کمی آرام بگیرد. اما افسوس در آن جایی است که جای فریاد زدن نیست که این حالت در توصیف روز قیامت است.
در توصیف بعد، آمده است: «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميم»؛ حمیم یعنی دوست، می گوید برای ستمکاران در آنجا دوستی وجود ندارد. در بند بعدی می گوید: «وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ»؛ و شفاعت کننده ای نیست که شفاعتش پذیرفته شود؛ چرا که شفاعت شافعان راستین مانند انبیا و اولیا هم به اذن پرودگار است. در آن روز برای انسان مجرم، راهی برای شفاعت نیست.
در مرحله بعد می فرماید: «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُور»؛ اوصاف خدا را
-----------------------------------------------------------------------------------
1-همان، 19
2- همان، 20
3- تفسیر نمونه . ج 20 ص 63
4- همان .
---------------------------------------------------------------------------------------------
بیان می کند که در ضمن توصیفی برای چگونگی قیامت نیز هست، خدا چشمهایی را که به خیانت گردش می کند می داند و از آنچه در سینه ها پنهان است باخبر است. خدایی که از حرکات مخفیانه چشمها و اسرار درون سینه ها آگاه است، در آن روز، درباره خلائق دادرسی و قضاوت می کند و با علم و آگاهی دقیق اعمال گناهکاران را بررسی می کند .(1)
در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم (2) که هنگامی که از معنای آیه «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ» سوال کردند، حضرت فرمود:
آیا ندیده اید که گاهی انسان به چیزی نگاه می کند، اما چنین وانمود می کند که به آن نگاه نمی کند، این نگاه های خیانت آلود و نادرست است که انسان باید از او پرهیز کند. خداوند در آخرین توصیف می فرماید: «وَ اللَّهُ يَقْضي بِالْحَق»؛
در آن روز خداوند به حق داوری می کند و در ادامه آیه آمده است: «وَ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْء»؛ معبودهایی که غیر از او را می خواندند، هیچ گونه قضاوت و داوری نمی کنند. بنابراین این گروه از توصیفات درباره آن روز، نشان از اهمیت یوم الآزفه دارد که روزی است نزدیک.
آیه دیگری که نزدیک بودن قیامت را یاد می کند، در سوره انبیا می باشد که خداوند می فرماید: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ في غَفْلَةٍ مُعْرِضُون»؛ روز حساب مردم، به آنها بسیار نزدیک است اما آنها در غفلت و روی گردانند (3).
خداوند از تعبیر اقترب که از قرب به معنای روز نزدیک میباشد ، یاد نموده است. اقترب تاکیدی بیشتر از قرب را می رساند و اشاره به این است که حساب روز قیامت امری قطعی و بسیار نزدیک است (4)، گرچه که ما آن را دور می دانیم.
قرآن تعبیر اقترب دارد و با این تعبیر می خواهد مسیر حرکت انسان را مدیریت کند و به انسان بگوید خوب است که مسیری انتخاب کند که در پایان راه رستگاری را داشته باشد. بنابراین با تامل در این به این نکته می رسیم که لازم است که خود را برای آن روز، که روز نزدیکی است آماده کنیم.
آیه الله مکارم می فرمایند: اين سوره با يك هشدار نيرومند به عموم مردم آغاز مىشود، هشدارى تكاندهنده و بيداركننده، مىگويد:"حساب مردم به آنها نزديك شده، در حالى كه در غفلتند و روىگردانند"؛ عمل آنها نشان مىدهد كه اين غفلت و بي خبرى سراسر وجودشان را گرفته است . (5)
--------------------------------------------------------------------------------
1- همان . ص 65 .
2- بحار الانوار . ج4 . ص 80 .
3-انبیا، 1
4- مجمع البیان ج7 ص 62
5- تفسیر نمونه ج 13 ص 352 .
--------------------------------------------------------------------------------