آرى، قرآنى كه حضرت على عليه السّلام جمعآورى نموده بود و اينك نزد امام زمان (عج) مىباشد، اضافاتى در تفسير دارد كه همان شرح آيات و شأن نزول آنها بوده و حضرت على عليه السّلام كه پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آگاهترين فرد به تفسير قرآن بود، آنها را جمعآورى نمود و نزد ائمه عليهم السّلام به امانت گذارد.
به مواردى از تأييد ائمه عليهم السّلام اشاره مىشود:
1.
عن سالم بن سلمة قال: قرأ رجل على أبي عبد اللّه عليه السّلام و أنا أستمع حروفا من القرآن، ليس على ما يقرأها الناس فقال أبو عبد اللّه عليه السّلام: كفّ عن هذه القراءة. اقرأ كما يقرأ الناس؛ «1»
سالم بن سلمه مىگويد: فردى نزد حضرت صادق عليه السّلام قرائت (قرآن) مىنمود و من شنيدم كه او بر خلاف قرائت «ناس» (مردم) مىخواند.
حضرت بدو گفت: از چنين قرائتى خوددارى كن؛ آن چنان بخوان كه مردم مىخوانند.
روايت مذكور كه از جهت سند نيز معتبر است، دلالت دارد بر اين كه امام صادق عليه السّلام به تصحيح قراآت مىپرداخته و آنها را بر قرائت مشهور كه همان قرائت «ناس» است ارجاع مىداده است.
2.عن عبد العزيز قال سألت الرضا عليه السّلام عن التوحيد فقال: كلّ من قرأ:
قل هو اللّه احد، و آمن بها فقد عرف التوحيد. قلت: كيف نقرأها؟ قال: كما يقرأ الناس؛ «2»
عبد العزيز گويد: از امام رضا عليه السّلام درباره توحيد سؤال نمودم. حضرت فرمود: هر كس سوره قل هو اللّه احد را بخواند و بر آن ايمان بياورد، توحيد را شناخته است. عرض كردم. چگونه سوره توحيد را قرائت كنيم؟
حضرت فرمود: همان طورى كه مردم مىخوانند.
__________________________________________________
(1) الكافى فى الاصول، ج 2، ص 633، كتاب القرآن، باب النوادر، ح 23، و وسائل الشيعه، ج 6، ص 162.
(2) بحار الانوار، ج 82، ص 29، روايت 18.
----------------------------------------------------------------------------
3.عن سفيان بن السمط قال سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن تنزيل القرآن قال:
أقرأوا كما علّمتم؛ «1»
سفيان بن سمط گويد: از امام صادق عليه السّلام، از تنزيل قرآن پرسيدم. حضرت فرمود: بخوانيد، آن چنان كه فرا گرفته ايد.
4. روى أنّ زيدا، لمّا قرأ «التّابوة» قال علي عليه السّلام: اكتبه التابوت؛
هنگامى كه زيد بن ثابت، تابوة را مىخواند، حضرت فرمود: آن را «تابوت» بنويسيد. «2»
----------------------------------------------------------------------------
(1) الكافى فى الاصول، ج 2، ص 631، ح 15، باب النوادر.
(2) بحار الانوار، ج 40، ص 156.
نزول قرآن و رؤياى هفت حرف، ص: 230