أنَا بَقِيَّةُ اللّه ِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ حديث
امام مهدى عليه السلام :من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .
نقش عقل در زندگی و سعادت بشر
1-امام باقر عليه السّلام فرمايد: چون خدا عقل را آفريد از او بازپرسى كرده باو گفت پيش آى پيش آمد، گفت بازگرد، بازگشت، فرمود بعزت و جلالم سوگند مخلوقى كه از تو بپيشم محبوبتر باشد نيافريدم و ترا تنها بكسانى كه دوستشان دارم بطور كامل دادم. همانا امر و نهى كيفر و پاداشم متوجه تو است.
شرح : مراد بعقل چنانچه از جميع روايات اين باب استفاده مىشود همان قوه تشخيص و ادراك و واداركننده انسان به نيكى و صلاح و بازدارنده او از شر و فساد ميباشد چنانچه در روايت سوم عقل وسيله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفى شده و در حديث چهارم 75 خاصيت و اثر آن بنام لشكر عقل توضيح داده شده است پس عاقل كامل كسى است كه آن اثر در او باشد، و مراد به پيش آمدن و بازگشتن عقل اينست كه اين موجود در برابر اوامر و نواهى خالقش كاملا منقاد و مطيع است و جمله آخر حديث در روايات ديگر توضيح داده مىشود كه كيفر پاداش مردم در روز جزا بمقدار عقل ايشانست.
2- اصبغ بن نباته از على عليه السلام روايت ميكند كه جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شدهام كه ترا در انتخاب يكى از سه چيز مخير سازم پس يكى را برگزين و دوتا را واگذار. آدم گفت چيست آن سه چيز؟ گفت: عقل و حياء و دين آدم گفت عقل را برگزيدم، جبرئيل بحياء و دين گفت شما بازگرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند اى جبرئيل ما مأموريم هرجا كه عقل باشد با او باشيم. گفت خود دانيد و بالا رفت.
شرح : از مجموع اين روايت چنين استفاده مىشود كه عقل باحياء و دين لازم و ملزومند و از يك ديگر جدا نشوند پس خداوند بهر كس عقل عنايت كند حياء و دين هم عنايت كرده است و كسيرا كه باحياء و متدين يافتيم بايد او را عاقل هم بدانيم.
3- شخصى از امام ششم عليه السلام پرسيد عقل چيست؟ فرمود چيزيست كه بوسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد آن شخص گويد: گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگست، آن شيطنت است، آن نمايش عقل را دارد ولى عقل نيست.
4- حسن بن جهم گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه ميفرمود: دوست هر انسانى عقل او است
و دشمن او جهلش.
اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 12