• العربية
  • English
  • فارسی
 
«حضرت مهدی(ع)» :

اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)

   
 
 
 

«معارضين اعجاز قرآن»


همواره در طول تاريخ، بى‏خبران و معاندانى بوده‏اند كه در برابر نور حق، مقاومت نموده و با تمام سرمايه‏هاى خويش كه آنها نيز، امانت الهى بوده است، در برابر خداى خويش به خود باليده‏اند و در راه خاموش نمودن نور حق، قدم برداشته‏اند. در ميان اين زشت‏سيرتان، كسانى هستند كه در صدر اسلام، در هنگام طلوع خورشيد اسلام و ظهور كتاب آسمانى قرآن، آن مشعل هدايت، به صحنه نبرد با حق پرداخته و در برابر قرآن ايستادگى نموده‏اند و چنين ادعا كردند: كه قرآن مى‏تواند، همانند داشته باشد؛ زيرا قرآن، كتابى فوق العاده و خارق العاده و معجزه نيست، قرآن كلام الهى نيست، بلكه كلام بشرى است و آنها هم مى‏توانند، همانند آن را بياورند.
از آن جمع نادان و بى‏خبر از خدا، عده‏اى قدم فراتر نهاده و خود را پيامبر آسمانى نيز معرفى كرده‏اند كه تاريخ چهره اين دروغگويان را براى نسلهاى بعد روشن ساخته است. اينان كه به معارضه با قرآن پرداختند، كلامى آوردند كه هيچ تشابهى با قرآن نداشت و آنها را بيش از پيش رسوا نمود. آنها از معارضه با قرآن نه تنها سودى نبردند، بلكه چهره دروغين آنها بيشتر آشكار گرديد.اكنون به ذكر تعدادى از آن قوم گمراه پرداخته مى‏شود كه البته هركدام در فن سخنورى، ماهر و سرآمد عرب در بلاغت بودند ولى در اين ميدان، شكست سختى را متحمل نمودند.
1- مسيلمه كذاب:
او از قبيله بنى حنيفه بود كه در عهد پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم، بر او ايمان آورد و لكن بعد از مدتى، مرتد شد و خود ادعاى نبوت نمود و در يمامه خروج بر پيامبر كرد و در مواردى به شدت به تكذيب پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم پرداخت. در مورد وى آمده كه شراب را حلال و وجوب نماز را لغو كرد. ( تاريخ الطبرى 2/ 499 ) وى در سال دهم هجرى به پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم نامه‏اى نوشت كه قسمتى از آن چنين است.«از مسيلمه پيامبر خدا به محمد پيامبر خدا. سلام بر تو، من در امور با تو شريك هستم و نصف زمين براى من و تو، و نصف ديگر آن براى قريش است و لكن قريش قومى تجاوزكار است». ( سيره ابن هشام 4/ 247.)
وقتى نامه او را، دو نفر از قبيله وى، به حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و سلم رساندند، حضرت پس از مطالعه فرمود: نظر شما دو نفر در مورد مسيلمه چيست؟ آنها پاسخ دادند: ما او را تصديق مى‏نمائيم. حضرت رسول فرمود: قسم به خدا اگر نبود كه پيامبران، چنين نمى‏كشتند، هر آينه شما را گردن مى‏زدم. سپس حضرت در پاسخ او چنين نگاشت:
«بسم اللّه الرحمن الرحيم. من محمد رسول اللّه الى مسيلمه الكذاب. السلام على من اتبع الهدى امّا بعد فان الارض للّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين».«بنام خداوند بخشنده مهربان. از محمد فرستاده خدا به سوى مسيلمه كذاب. درود بر كسى كه از هدايت و حق پيروى مى‏نمايد. اما بعد، همانا زمين براى خداست. به هركس بخواهد از بندگان به ارث مى‏دهد و عاقبت و پايان براى پرهيزگاران است».
از جمله بافته‏ها و مجعولات او در معارضه با قرآن چنين گزارش شده است:
1- الفيل و ما الفيل و ما ادراك ما الفيل، له ذنب و بيل و خرطوم طويل.
2- لقد انعم اللّه على الحبلى اخرج منها نسمة تسعى من بين صفاق وحشى.
3- و المبذرات زرعا و الحاصدات حصدا و الذاريات قمحا و الطاحنات طحنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما. اهالّة و سمنا لقد فضلتم على اهل الوبر و ما سبقكم اهل المدر. ( سيره ابن هشام 4/ 247.)
رافعى در مورد وى مى‏گويد: تمام كلام وى بى‏ارزش و سست است و قابل تمسك نيست. كلامى پريشان و مبتذل و بى‏معنى است‏. ( اعجاز القرآن رافعى، ص 175.) كلام وى آن‏قدر سست و ضعيف است و در مقايسه با قرآن آن‏قدر بى‏ارزش است كه هركس با زبان عربى آشنا باشد و قرآن را مطالعه نمايد، به ساختگى آنها پى مى‏برد.
اعجاز القرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 208



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading