لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت(علیهالسلام) ظهور یابد. (منتخبالاثر، ص ٢٥٤)
«فخر رازى»
أبى عبد اللّه محمّد بن عمر بن حسين فخر رازى (ت 606 ه. ق) صاحب تفسير كبير، متكلّم و مفسر صاحب انديشه، در مورد اعجاز قرآن معتقد است كه قرآن كريم در اوج فصاحت، و در برگيرنده تمامى فنون كلام است.
اثبات اعجاز قرآن از نظر ايشان از دو طريق حصرى ممكن است:
1- نخست، مقايسه قرآن با ديگر كتابها و خطبه ها، كه در آن صورت قرآن يا مساوى با سائر كلام فصحاء است، و يا زائد بر آنها و داراى برترى است و در صورت برترى، يا برترى به حدّى نيست كه خارق عادت باشد و يا برترى در حدّى است كه خارق عادت و نقض عادت مىكند.
شكل اول يعنى تساوى قرآن با كلام سائر فصحاء و شكل دوم، يعنى برترى به حدّى كه خارق عادت نيست، هر دو در مورد قرآن، به هنگام مقايسه آن با ديگر كلامها، نادرست مىباشد، پس مىبايد شكل سوم، صحيح؛ باشد زيرا شكل ديگرى متصوّر نيست «1».
ايشان معتقد است كه قول اول و دوّم از آنجهت باطل و نادرست است كه اگر قرآن مساوى كلام فصحاء يا كمى برتر بود، ولى در حد خارق عادت نبود، پس مى بايست در مقام معارضه و تحدى، عربها بهمانند آن را بياورند؛ خواه به صورت گروهى يا انفرادى، خواه چند سوره يا يك سوره، درحالىكه چنين امرى در تاريخ واقع نشده است.
ضمن آنكه عربها در شناخت لغت و اطلاع بر قوانين فصاحت و بلاغت، سرآمد روزگار خود و بر اين كار انگيزه نيز داشتند و وقتى نياورند، عجز آنها روشن مىگردد و ثابت مىشود كه قرآن كلام برتر و در حد خارق عادت، بوده و هست.
از اين روى قرآن همانند كلام آنها نبوده و تفاوت بين آن و كلام فصيح بسيار بوده است، به حدى كه اساسا مقايسه قرآن با ديگر كلامهاى فصحاء صحيح به نظر نمى رسيده؛ زيرا برترى قرآن كاملا محسوس مىباشد.
ايشان، طريق دوم را نيز در اثبات اعجاز فصاحتى و بلاغتى قرآن ، از طريق حصر چنين بيان مى نمايد كه شأن قرآن از دو شكل خارج نيست، يا در اوج فصاحت و در حد معجزه هست و يا چنين نيست. اگر شكل اول باشد، روشن است
__________________________________________________
(1)- اعلم ان كونه معجزا يمكن بيانه من طريقين: الأوّل: ان يقال انّ هذا القرآن لا يخلو حاله من أحد وجوه ثلاثه:
اما ان يكون مساويا لسائر كلام الفصحاء أو زائدا على سائر كلام الفصحاء بقدر لا ينقض العادة أو زائد عليه بقدر ينقض و القسمان الاولان باطلان فتعيّن الثالث. التفسير الكبير، فخر رازى، ج 2، ص 115.
---------------------------------------------------------------------------------
كه اعجاز قرآن ثابت شده است و اگر شكل دوم باشد يعنى قرآن در اوج فصاحت نبوده است، پس مىبايد معارضه و مانندآورى آن ممكن باشد، ولى عدم معارضه و نياوردن به مانند قرآن، با توجه به اينكه بر فرض مذكور، معارضه ممكن بوده و انگيزه هم بر آن وجود داشته است، خود معجزه و امرى خارق عادت است «1».
فخر رازى، طريق دوم را يعنى حصر از راه اوج فصاحتى را مناسبتر مىداند «2» و معتقد است كه در هنگام مقايسه قرآن با ديگر كتب و خطبه ها و ...، برترى فصاحت و بلاغت قرآن مورد قبول مىباشد، زيرا فصاحت عرب در حد امور عادى و لكن فصاحت قرآن در حد اعلى و در نهايت آن است.
---------------------------------------------------------------------
(1) (1)- الطريق الثانى: ان نقول القرآن لا يخلوا اما ان يقال انه كان بالغا فى الفصاحة الى حد الاعجاز اولم يكن كذلك، فان كان الاول ثبت انه معجز و ان كان الثانى كانت المعارضة على هذا التقدير ممكنه فعدم اتيانهم بالمعارضه، مع كون المعارضه ممكنه و مع توفّر دواعيهم على الايتان بها، امر خارق للعادة. التفسير الكبير، همان.
(2)- قابل ذكر است كه طريق دوم يعنى اينكه قرآن يا در اوج فصاحت است و يا نيست و اگر نيست پس عدم اتيان خود امرى خارق العاده است، اين شكل با قول به صرفه سازگارى دارد كه امروزه مقبوليت عامه ندارد و شايد طريق اول سازگارتر باشد.
-----------------------------------------------------------------------------
اعجاز قرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 107