لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت(علیهالسلام) ظهور یابد. (منتخبالاثر، ص ٢٥٤)
«علّامه طباطبايى»
علّامه سيد محمد حسين طباطبائى (ت 1405 ه. ق) مفسر گرانقدر قرن معاصر، فيلسوف و متكلم زبردست جهان تشيع، بحث اعجاز قرآن را در ذيل آيات 23 و 24 سوره بقره، مطرح مىنمايد و معتقد است كه آيات تحدى در قرآن، دلالت بر اعجاز قرآن دارد و تحدى قرآن عام و در همه جهات مىباشد مانند تحدى عام در آيه شريفه: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ ... «1» كه مىفرمايد: «اى پيامبر بگو اگر تمامى جن و انس همه جمع شود، نمىتوانند به مانند قرآن را بياورند» كه حكايت از اعجاز قرآن در جنبههاى گوناگون دارد «2».
ايشان، بيان مىدارد كه اگر تحدى، فقط در بلاغت قرآن و اسلوب زبانى آن بود، نمىبايد از حد عربهاى خاص فراتر برود، درحالىكه آيه شريفه، همه انس و جن را مورد خطاب قرار داده بود، معلوم مىشود كه اعجاز قرآن تنها از نظر اسلوب زبانى نيست و همينطور اگر صفت خاصى غير از بلاغت و جزالت اسلوب به تنهائى موردنظر تحدى قرآن بود، مىبايد خطاب قرآن متوجّه گروه خاصى باشد، در حالى كه تحدى عام و براى همه مىباشد.
عموميت خطاب تحدى، حكايت از آن دارد كه خداوند همگان را به همانند آورى دعوت كرده است و لذا قرآن براى همه معجزه است و اختصاصى به گروه خاصى ندارد و غير از بلاغت قرآن، جهت خاص ديگرى به تنهائى، مانند معارف،
__________________________________________________
(1)- اسراء آيه 88.
(2)- الميزان فى تفسير القرآن، علامه طباطبائى، 1/ 59.
---------------------------------------------------------------------------
اخلاق، قوانين صالح، اخبار غيبى و ... موردنظر قرآن نيست، چون هريك از آن جهات را، گروه خاصى از انس و جن مىفهمند «1». لذا ايشان در مورد اعجاز قرآن مىفرمايد:
بنابراين قرآن كريم، هم براى بليغترين و فصيحترين افراد، در فصاحت و بلاغت معجزه است و هم براى حكماء در حكمتهاى آن و هم براى علماء در مطالب علمى و هم براى عالم اجتماعى، در مسائل اجتماعى و هم براى قانونگذاران، در قوانين و مقررات و هم براى سياستگذاران، در سياست و هم براى حكّام، در حكومت و خلاصه براى همه عالمين در آن حقايقى كه راهى براى كشف آن ندارند، مانند امور غيبى و مواردى كه انسان در شناخت رسيدن به آن حقائق، دچار سردرگمى است «2».
ايشان مجددا تأكيد مىكند كه اعجاز قرآن، از تمامى جهات است و قرآن از هر جهت براى خود، دعوى اعجاز مىنمايد، براى تمامى افراد انس و جن، عوام و خواص، عالم و جاهل، مرد و زن، متخصّصان و افراد عادى و ... و هر انسانى اين فطرت را دارد كه فضيلت را تشخيص دهد و كم و زياد آن را درك مىكند «3». ايشان مىگويد:
آيا هيچ عاقلى به خود جرأت مىدهد كه كتابى بياورد و ادعاى آن داشته باشد كه آن كتاب هدايت براى تمامى مردم عالم است و آنگاه در آن اخبار غيبى از گذشته و آينده و از امتهاى گذشته و آينده، نه يكى، و نه دو تا، آنهم در بابهاى مختلف از داستانها گذشتگان و امور غيبى نسبت به آينده، به شكلى كه هيچ يك از آنها، كوچكترين تخلّفى از واقع نداشته است «4».
و ايشان، سپس بيان مىدارد كه انسان عاقل و كسى كه مىتواند اين معانى و
__________________________________________________
(1)- همان، ص 60.
(2)- علّامه طباطبائى: فالقرآن آية للبليغ فى بلاغته و فصاحته و للحكيم فى حكمته و للعالم فى علمه و للإجتماعى فى إجتماعه و للمقننين و للسياسين فى سياستهم و للحكام فى حكومتهم و لجميع العالمين فيما لا ينالونه جميعا كالغيب و الاختلاف فى الحكم و العلم و البيان. ر. ك. به همان
(3)- همان.
(4)- همان، ص 61.
------------------------------------------------------------------------------------------
قضايا را تحليل و تعقل كند، شكى براى او باقى نمىماند كه اين مزاياى كلى و غير آنكه قرآن مشتمل بر آن است، فوق طاقت بشرى و بيرون از حيطه وسائل طبيعى و مادى است «1».
مرحوم علامه طباطبائى، در مورد عموميت اعجاز قرآن براى همه، اين نكته را نيز بيان مىدارد كه اگر كسى بگويد، فايده عموميت تحدى براى همه در چيست؟
و تحدى عموم مردم چه فايدهاى دارد؟ بايد خواص بفهمند كه قرآن معجزه است و كافى خواهد بود، زيرا عوام مردم در مقابل هر دعوتى، زود تسليم مىشوند و زود باورند، مگر همين عامه مردم نبودند كه در برابر دعوت امثال «بهاء» و «قاديانى» و «مسيلمه» كذّاب خاضع شده و تسليم آنها شدند، درحالىكه آنچه آنها آورده بودند، به هذيان و بيهودگى بيشتر شبيه بود.
سپس ايشان در پاسخ مىگويد: بايد توجه نمود كه براى اعجاز عمومى، جز اين راهى نيست، و براى تشخيص و تمييز كمال، در موضوعى كه از درجات و مراتب متعددى برخوردار است، راهى غير از اين وجود ندارد. لكن چون مراتب فهم افراد در تشخيص كمالات، متفاوت است، و كمالات هم داراى مراتبى است، براى تشخيص برترى و تفوق امرى بر امر ديگر، صاحبنظران هر فن مىبايد ارائه نظر نمايند و ديگران به آنها مراجعه نمايند.
ضمن آنكه فطرت و غريزه انسانى نيز در اين موارد به يارى انسان مىشتابد و او را يارى مىرساند. به ويژه كه اعجاز عمومى قرآن از سنخ رؤيت بصرى يا حادثه خاصى نيست كه مربوط به زمان و مكان خاصى باشد، بلكه از سنخ علم و معرفت است و از اين جهت، زمينه اظهار نظر در مورد آن براى همه صاحبان معرفت و در همه ايّام مقدور و ممكن است و هركس به قدر توانش، زمينه معرفت آن را دارد. پس تحدى و تعجيز قرآن عمومى و معجزه بودنش براى هر فرد بشر و براى تمام اعصار مىباشد «2».
----------------------------------------------------------------------------------------
(1)- همان.
(2)- همان.
اعجاز قرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 79
--------------------------------------------------------------------------------------------------