• العربية
  • English
  • فارسی
 
امام جعفرصادق (علیه‌السلام) :

مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

   
 
 
 

مبانی تفسیر ، تعاریف : تفسیر


2. تفسير: كلمه تفسير از ريشه لغوى فسر و هم‌ معنى با سفر، به معنى پرده‌بردارى و كشف مراد و مقصود گوينده و توضيح مراد خداوند متعال از كتاب او و يا بيان معانى آيات قرآن و كشف مقصود و مضمون آنها است.

در تفسير هم به مراد و مقصود متكلم و هم بر متن آيات، توجه مى‌شود و فهم و درك، نخستين مرحله تفسير و سپس تبيين و توضيح و ارائه آنها، مرحله ديگر آن خواهد بود كه همراه با كشف و پرده‌بردارى است؛

بدين‌جهت، تفسير، هم معناى ظاهرى و هم معناى درونى و باطنى آيات را شامل مى‌شود و فراتر از مدلول لفظى است و براى تمامى افراد، يكسان نخواهد بود و به ميزان وضوح و عدم وضوح معنى آيات، متفاوت و امرى تشكيكى و داراى مراتب مختلف است و هر مرحله از آن‌كه نياز به پرده‌بردارى و كشف نداشته باشد، تفسير به شمار نخواهد آمد و يا هر مرحله كه كشف شده و مراد خدا، معلوم گرديده، نيازمند به تفسير نخواهد بود، گرچه نسبت به حالت قبل از كشف، تفسير به شمار مى‌رود.

بنابراين تفسير همان «علم فهم و بيان معانى نهفته كلمه و عبارات آيات و كشف مراد خداوند از هر راه معقول» مى‌باشد و شامل رسيدن به معانى تمامى آيات، اعم از محكم و متشابه، ظاهر و باطن، نص و ظاهر و دريافت «مراد خداوند» مى‌شود و عام‌تر از ترجمه و تأويل و تنزيل و از مقوله فهم است و نه از مقوله امور عينى و يا مصالح آيات؛ راغب اصفهانى هم از آن چنين ياد مى‌كند:

«كشف معانى القرآن و بيان المراد»؛ در تعريف يادشده، هم به معناى استعمالى آيات، با توجه به قواعد زبان عربى و ساختار زبان قرآن و هم به رسيدن به مراد خداوند متعال توجه شده است.

بنابراين هرچه مفسر بتواند با كمك علوم مورد نياز تفسير و استعانت از راه‌هاى معقول و منطقى در هر شيوه تفسيرى، نقلى، اجتماعى، عرفانى و... به مراد خداوند نزديك شود، به تفسير آيات رسيده است و اگر مفسر از رسيدن به معانى جدّى و مراد خداوند به طور كامل و يا اغلب موارد، دور بماند، تفسيرى تدوين ننموده و گرچه ممكن است در مواردى، معانى استعمالى و مراد خداوند در برخى از آيات، يكسان و يا نزديك به هم باشد ولى با توجه به اين‌كه قرآن داراى وجوه و معانى متعدد طولى است، رسيدن به مراد نهايى، مشكل و بدين‌جهت شايد بتوان گفت كه تاكنون تفسيرى، تدوين نشده است، همچنان‌كه امام خمينى قدّس سرّه بدان اشارت كرده و فرموده‌اند:

«تاكنون تفسير براى كتاب خدا نوشته نشده.

به طور كلى، معنى تفسير كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد». كلمه تفسير بر فعل مفسر و كتابى كه برگيرنده معانى و مفاهيم آيات و مراد خدا نيز مى‌باشد، اطلاق شده كه مرتبط با همان معنى اصطلاحى تفسير مى‌باشد.

در بين مفسران، عبارت «جرى و تطبيق» نيز به كار مى‌رود كه در مواردى از گونه‌هاى تفسير شمرده شده و در جهت ابهام‌زدايى آيه و بيان مصداق آن مى‌باشد.

عبارت يادشده كه در تفسير الميزان، فراوان به كار رفته است، به جهت تطبيق آيات بر مصاديق آنها مى‌باشد و برخواسته از روايت امام باقر عليه السّلام است كه در خصوص قرآن به كار رفته و هنگامى كه فضيل بن يسار از آن حضرت در خصوص معنى روايت نبوى: «ما فى القرآن آية الا و لها ظهر و بطن»، هيچ آيه‌اى در قرآن نيست مگر آن‌كه داراى ظاهر و باطن است، پرسش نموده، امام باقر عليه السّلام در پاسخ فرمود:

«ظهره تنزيله و بطنه تأويله، منه ما مضى و منه ما لم يكن بعد، يجرى كما يجرى الشمس و القمر».

معانى ظاهرى آن همان تنزيل و باطن آن همان تأويل آن است؛ برخى از مطالب قرآن گذشته و رخ داده و برخى هم هنوز نيامده؛ قرآن همچون خورشيد و ماه جريان دارد. روايت يادشده، حكايت از جريان دائمى آيات قرآن در زندگى بشر دارد و مى‌توان بر اساس آن همواره آيات قرآن را بر مصاديق جديد تطبيق نمود.

بدين‌جهت، برخى از محققان، گفته‌اند: مقصود از تطبيق، عبارت از انطباق الفاظ و آيات قرآن بر مصاديقى غير از آنچه درباره آنها، نازل شده، مى‌باشد كه اغلب انطباق الفاظ و آيات قرآن بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و اهل بيت عليهم السّلام و مخالفان آنها است؛ مانند تطبيق صادقين در آيه شريفه: كُونُوا مَعَ الصّٰادِقِينَ بر حضرت على عليه السّلام و اهل بيت عصمت و يا تطبيق هادى در آيه لِكُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ بر ائمه اهل بيت عليهم السّلام.

تطبيق و جرى ظاهر آيات بر مصاديق كه همراه با الغاى خصوصيت از ويژگى‌هاى نزول هر آيه مى‌باشد، گاهى بر مصاديق صحيح و گاهى بر مصاديق ناصحيح، منطبق شده كه در مواردى با غلّو غاليان، همراه و از جمله تطبيق باطل، شمرده شده و علامه طباطبايى نيز از آنها ياد كرده است؛ تطبيق، آن‌چنان‌كه مى‌تواند شامل مصاديق ظاهرى و درونى و بطنى آيه باشد، همچنان مى‌تواند بر مصاديقى كه انطباق آيات بر آنها آشكار و مصاديقى كه انطباق آيات بر آنها نيازمند قرائن و مؤيداتى است، باشد و در هر حال، نمى‌بايد با نص و صراحت ديگر آيات، عقل و سنت، مخالف باشد و اجتهاد در بيان چنين مصاديقى، درخور مفسران مرتبط با اهل بيت عليهم السّلام است.

تفسير، فراگيرنده «تنزيل و تأويل» نيز مى‌باشد؛ زيرا آيات ويژگى‌هاى خاصى در نزول، دارند كه همان «تنزيل» است و هم داراى بطن و پيام‌هاى درونى است كه همان «تأويل» است؛ در روايت نبوى نيز آمده بود كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله و سلم فرمود: «ما فى القرآن آية الاّ و لها ظهر و بطن» و هنگامى كه از امام باقر عليه السّلام معنى روايت يادشده را سؤال كردند، امام باقر عليه السّلام فرمود: «ظهره تنزيل و بطنه تأويله». يعنى معانى ظاهر آن تنزيل و معانى درونى آن تأويل است.

--------------------------------------------------------------------------

کتاب مبانی تفسیر قرآن . مودب . ص : 29-33



 

انجمن‌ها
دانشگاه‌ها
پژوهشگاه‌ها
مراجع عظام
سایر

انتشار محتوای این وبگاه تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

X
Loading