مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نهتنها از وسوسههاى شيطان، در دريافت وحى ايمن بوده، بلكه از تجربههاى نفسى و درونى هم به هنگام دريافت وحى مصون بوده است؛ وحى بر او به صورت مشهود و همراه علم بوده است، گرچه در كلام برخى از مستشرقين آمده است كه او متأثر از فرهنگ زمانه بوده و به جهت برخى از مفاسد فكرى جاهليت، به دنبال راه حقيقت، رفته و از درون خود، چنين معارفى را بيان كرده است؛ (1)
ويل دورانت در اين خصوص، معتقد است كه محمد همچون هر دعوتكننده پيروزى، مناسب فرهنگ زمان خود سخن گفته و مىگويد: و كان محمد كما كان كل داع ناجح فى دعوته، الناطق بلسان اهل زمانه و المعبر عن حاجاتهم و امالهم. (2)
مقدادى نيز بر اين نكته به نقل از مستشرقان تأكيد دارد و مىگويد: كازانونا از مستشرقين، در كتاب «محمد و پايان جهان» تلاش مىكند تا ثابت كند كه قرآن پس از حضرت رسول و منسوب به محمد مىباشد و وحى الهى نبوده است. (3)
-----------------------------------------------------------------------------------
1- ر. ك: الاسلام و شبهات المستشرقين، ص ۱۴۲ و ۱۴۳ و شبهات و ردود، ص ۹ و ۱۰.
2- قصة الحضارة، ج ۱۳، ص ۲۴.
3- الاسلام و شبهات المستشرقون، ص ۱۴۲: يجاول المستشرق كازانونا (۱۹۲۶ م) فى كتابه «محمد و نهايه العالم» ان يثبت انّ القرآن قد اضيف الى الرسول محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلم بعد وفاته و انه لم يكن وحيا من اللّه.
-------------------------------------------------------------
همو، مهمترين شبهه را، وحى نفسى مىداند و مىگويد: از بدترين گونههاى شبههافكنى در خصوص قرآن، همان روشى است كه وحى نفسى را مطرح مىكند و تلاش مىكند تا قرآن را منسوب بر شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم بداند... مطلبى كه منتهى به تخيل درونى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم به هنگام دريافت وحى است. (1)
رشيد رضا نيز در بررسى وحى و چگونگى آن، به شبهه يادشده، اشاره كرده است. (2 )
مستشرقان در اين خصوص، عقل و نبوغ ذهنى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم را سبب وحى دانستهاند، همچنانكه ظلم ستمگران و توسعه بتپرستى نيز او را به سوى اين عقلانيت و برخورد با مفاسد اجتماعى واداشته است. (3)
ايهام وحى نفسى، گرچه از نزد برخى از مستشرقان، مطرح شده، ولى با بررسى و تحليل وحى رسالتى كه بدان اشاره شد و اطمينان پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم بر نزول فرشته
وحى و دلالت آيات قرآن كه گذشت، نمىتواند صحيح باشد؛ بدينجهت، آيات قرآن وحى آسمانى است. (4)
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و سلم نيز، قبل از رسالت، كلماتى همچون قرآن، نمىگفتند و نخستين عبارت وحى با كلمه «اقرء» آغاز گشته و قرآن هم از امّى بودن پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم سخن گفته و مىفرمايد: اَلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ (5)همچنانكه قرآن تصريح كرده كه او قبل از رسالت، كتاب نمىخوانده وگرنه ترديدگران، تشكيك مىكردند و مىفرمايد: وَ مٰا كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتٰابٍ وَ لاٰ تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لاَرْتٰابَ الْمُبْطِلُونَ. (6)
----------------------------------------------
1- همان، ص ۱۴۳: و لعل من أخبث اساليب أثارة الشبهه حول الوحى هو الاسلوب القائل بما سمّى الوحى النفسى الذى حاول ان يضفى على النبى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلم صفات الصدق... الامر الذى أدّى به ان يتخيل نفسه انه ممّن يوحى اليهم.
2- الوحى المحمدى، ص ۸۷.
3- الاسلام و شبهات المستشرقون، ص ۱۴۴.
4- شبهات و ردود، ص ۷.
5- اعراف/ ۱۵۷: همانا كه از فرستاده خدا، پيامبر امّى، پيروى مىكنند، پيامبرى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مىيابند.
6- عنكبوت/ ۴۸: تو هرگز پيش از اين كتابى نمىخواندى و با دست خود چيزى نمىنوشتى، مبادا كسانى كه در صدد تكذيب و ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند.
-------------------------------------------------------------------------------------
سخنان آن حضرت و مطالب درونى او، متفاوت با عبارات قرآنى كه با «قل و تقول» و... آمده، مىباشد و اطرافيان آن حضرت، كاملا مطلع بودند كه مطالب نقل شده، آسمانى است. (1)
بنابراين شخصيت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم جداى از وحى آسمانى بوده و وحى، زاييده فكر و انديشه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و نمودى از عقايد و فرهنگ زمانه او نيست، بلكه وحى امر آسمانى و الهى و به واسطه جبرئيل امين، نازل مىشده است كه خداوند مىفرمايد: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ، عَلىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ . (2)
علامه طبرسى مىفرمايد: خداوند قرآن را به واسطه جبرئيل كه او امين الهى بود، نازل كرد و خداوند به واسطه جبرئيل، قرآن را به صورت كامل و به دور از هرگونه آسيبى، بيان نمود. (3)
---------------------------------------------------------------------------------
1- قرآن اثرى جاويدان، ص ۷۰.
2- شعراء/ ۴-۱۹۳: روح الامين آن را نازل كرده است؛ بر قلب پاك تو، تا از انذاركنندگان باشى.
3- مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۵۳ ذيل آيه.
مؤدب، رضا، مبانی تفسیر قرآن، صفحه: ۵۳، دانشگاه قم، قم - ایران، 1386 ه.ش.
----------