برای تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.
تأثيرپذيرى قرآن از كتابهاى پيشين نيز كه مهمترين شبهه در خصوص مصادر قرآن است، قابل قبول نيست گرچه در شبهات مستشرقين معاصر، بدان بيشتر توجه شده (1)
ولى در عبارات برخى از پيشينيان نيز آمده است؛ ويل دورانت در تحليل تاريخ اسلام بيان مىكند كه جمعى از مسيحيان در بلاد عرب، حضور داشته و اندكى از آنها در محل زندگى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و در مكه بودهاند مانند ورقة بن نوفل كه مطلع از كتاب مقدس بوده و برخى از يهوديان مدينه كه محمد به هنگام مسافرت به مدينه با آنها زيارت كرده و از آنها متأثر بوده است.(2)
مقدادى نيز در اين خصوص، به نقل از مستشرقان بيان مىكند كه مستشرقانى چون «ابراهام جيجر» و «رودى باريت»، مدعى شدهاند كه محمد، بخشهاى زيادى از تعاليم قرآن را از كتابهاى اديان پيشين گرفته است و همو مىگويد:
ابراهام جيجر معتقد است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم كتابهاى يهوديان و برخى مكتوبات آنها را خوانده و مفاهيم آنها را در قرآن جاى داده است و رودى باريت هم معتقد است كه پيامبر در تبيين مطالب قرآن، از تعاليم نصرانىها و بودائيان، بويژه در دعوت توحيد و ايمان به قيامت، متأثر بوده است.(3)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
(1)آراء المستشرقين حول القرآن، ج 1، ص 272؛ مصدر القرآن، دراسة لشبهات المستشرقين، ص 107 و 111 و 112 و شبهات حول القرآن و تفنيدها، ص 25.
(2) قصة الحضارة، ج 13، ص 23: و كان فى بلاد العرب كثيرون من المسيحين و كان منهم عدد قليل فى مكه و كان على محمد صلة وثيقة بواحد منهم على الاقل ورقه بن نوفل ابن عم خديجه الذى كان مطلعا على كتب اليهود و المسيحين المقدسة و كثيرا ما كان محمد يزور المدينه التى مات فيها والده و لعلّه قد التقى هناك ببعض اليهود.
(3) الاسلام و شبهات المستشرقين، ص 142: اما المستشرقون ابراهام جيجر و رودى باريت فقد ادعيا ان النبى محمدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم فقد التقى الكثير من تعاليم القرآن الكريم من كتب الاديان السابقة فقال الاول منها: ان النبى قرأ كتب اليهود و المختلفة من التوراة و المكتوبات... و ضمن تعاليمها فى القرآن الكريم و اما الثانى فقال: ان النبى قد تأثر فى قرآنه بتعاليم النصرانيه و البوذيه و على الاخص دعوة التوحيد و الايمان بالبعث و النشور............
------------------------------------------------------------------------------------
آية اللّه معرفت هم به نقل از ديگر مستشرقان، بيان مىكند كه آنها، مهمترين مصدر قرآن را كتابهاى مقدس مىدانند؛ بويژه كتاب موسى كه سبب شده قرآن كامل شود؛ زيرا قرآن هم بر آنها در آيات: إِنَّ هٰذٰا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولىٰ، صُحُفِ إِبْرٰاهِيمَ وَ مُوسىٰ (1)و آيه: وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ (2) شهادت داده است. (3)
همو مىگويد: گروهى مانند گلذريهر، نولديكه، لامنز، اندريه، تسدال و... معتقدند كه قرآن به جهت تشابه محتواى آن، با ساير صحف، از آنها فراوان استفاده كرده و مطالب خود را از آنها دريافته است مانند: حديث معراج، نعيم الاخرة، جحيم، صراط، صلوات خمس و... از كتابهاى پيشين أخذ شده است.(4)
عمر ابراهيم رضوان هم به نقل از تسدال، همچنين بيان مىكند كه تسدال معتقد بود از جمله مصادر قرآن، كتابهاى نصرانيت بوده، درحالىكه برخى از آنها مورد اعتماد عموم مسيحىها هم نبوده ولى قرآن بدانها اعتماد داشته است. مانند: ولادت حضرت عيسى، اخت هارون كه از خطاهاى تاريخى است و موارد ديگرى كه مستند نبوده است؛(5) .
وجود برخى از الفاظ غير عربى هم در قرآن، شبهه تأثيرپذيرى را براى مستشرقان، بيشتر مطرح كرده آنچنانكه عبد الرحمن بدوى آن را بيان كرده است.(6)
مهمترين استناد برخى از مستشرقان بر مصدر بودن كتابهاى مقدس براى قرآن و استفاده قرآن از مطالب آنها، تشابه موضوعى بين آنها است؛(7)
ولى لازم است يادآورى شود كه تشابه محتوايى قرآن و عهدين، نمىتواند دليل مطمئن و معقولى براى مصدر بودن كتابهاى مقدس براى قرآن باشد، بلكه تشابه آنها به جهت وحدت مصدر و منشأ آن دو، يعنى وحى آسمانى بودن آنها است؛ آنچنانكه قرآن نيز بدان تأكيد كرده و مىفرمايد: قُلْ يٰا أَهْلَ الْكِتٰابِ تَعٰالَوْا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَوٰاءٍ بَيْنَنٰا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّٰ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّٰهَ وَ لاٰ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً.(8)
علامه طباطبايى هم در ذيل آيه يادشده، اشاره مىكند كه خطاب براى همه اهل كتاب است و دعوت آنها بر عمل بدان مىباشد و مقصود از «كلمة سواء»، همان «لا تعبدوا الا اللّه» است كه اسلام نيز آن را همانند ديگر فرق لازم مىداند.(9)
امين الاسلام طبرسى هم مىفرمايد: مقصود همان كلمهاى است كه بين ما و شما در خصوص آن توافق هست كه همان دورى از عبادت براى غير خدا است.(10)
-----------------------------------------------------------------------------------------------
(1)اعلى/ 18 و 19: اين دستورها در كتب آسمانى پيشين نيز آمده است، در كتب ابراهيم و موسى.
(2) شعراء/ 196: و توصيف آن در كتابهاى پيشينيان نيز آمده است.
(3) شبهات و ردود، ص 9.
(4) همان، ص 10.
(5) آراء المستشرقين حول القرآن، ج 1، ص 290.
(6) الدفاع عن القرآن ضد منتقديه، ص 127.
(7) شبهات و ردود، ص 7
(8).آل عمران/ 64: بگو اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم.
(9) الميزان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 246 و 247.
(10) مجمع البيان، ج 2، ص 766 ذيل آيه.
----------------------------------------------------------
کتاب مبانی تفسیر قرآن . ص 54- 55 . مودب