اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
2. اعجام حروف
از ديگر عواملى كه كمك شايانى به اختلاف قراآت نمود، عارى بودن حروف از نقطه بود. تمايز حروف معجمه از حروف مهمله تنها از طريق نقطه ممكن بود.
در صدر اسلام حروف معجمه همانند حروف مهمله نوشته مىشد و فرقى بين «خ و ج و ح» نبود. در حالى كه حروف معجمه در كلمات، كاربرد فراوان داشتند و فقدان نقطه در آنها مشكلاتى را در قرائت حروف و كلمات فراهم مىساخت.
دكتر حجتى مىگويد:
در اوايل نگارش قرآن، حروف متشابه كلمات، از هم ممتاز نبوده است و امتياز آنها به وسيله نقطه گذارى ممكن بود. ولى مىدانيم كه نقطه گذارى قرآن مدتها پس از نزول وحى به وسيله نصر بن عاصم (م 89 ه. ق) و يحيى بن يعمر انجام گرفت ... بديهى است عارى بودن كلمات از نقطه ...
در كيفيت تكلم آنها، اشكال و در نتيجه ايجاد اختلاف مىكرد. «1»
روشن است هنگامى كه بين حروف «س، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ت، ث و ب» فرقى نباشد، خواننده دچار چه اشتباهاتى در قرائت مىشود؛ به ويژه در كلماتى كه از حروف معجم بيشترى برخوردار باشد. لذا آيات ذيل با قرائتهاى متفاوت، روايت شده است:
سوره يونس آيه 30: تبلو. تتلو، سوره بقره آيه 259: ننشزها؛ ننشرها. سوره حجرات آيه 6: فتبيّنوا؛ فتثبّتوا. سوره يونس آيه 92: ننجيّك؛ ننحيّك. سوره بقره آيه 271: يكفّر؛ نكفّر. سوره انعام آيه 57: يقصّ الحقّ، كه بر طبق قرائت نافع و ابن كثير و عاصم است و يقضى الحق، به قرائت باقى قرا. «2»
هر كدام از قرا بر قرائت خود، اقامه حجّت و دليل كردهاند؛ مثلا در آيه 48
__________________________________________________
(1) پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص 301.
(2) زركشى، البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 335.
سوره آل عمران: وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ و نعلمه طبرسى مىگويد: «اهل مدينه و عاصم و يعقوب و سهل «يعلّمه» خواندهاند و بقيّه با نون (نعلّمه) خواندهاند. آنان كه «يعلّمه» خواندهاند، عطف بر آيه شريفه: أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ است و آنان كه «نعلّمه» خواندهاند به مصداق آيه: نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ است.» «1»